پيام
+
[تلگرام]
فصل پاييز است و *در احرام چشمان توام *
روزگاري مي شود سر در گريبان توام
آن نگاه بي قرارت ، بي قرارم کرده است
*خانه ات آباد باشد *، اي که ويران توام
خيره بر چشمان يک شهرم ولي آخر چه سود
غرق اقيانوسم و هر لحظه عطشان توام
گشته ام نقاش *مژگان غزل افزاي تو*
شاعرم* اما *کمال الملک ايران توام
از طلوع سال شمسي تا غروب *ماه مهر*
لحظه ها در انتظار* ماه آبان* توام
.
.
مرتضي شاکري
*ترخون بانو*
96/8/7
انديشه نگار
@};-