پيام
+
.
به پرستويي فکر مي کنم که
روز هاي آخر عمرشه، به جنوب کوچ مي کنه
و نميدونه که ديگه هيچ وقت
به شمال بر نمي گرده
به آخرين سيگاري که
همسايه رو به رويي کشيده و بعد ترک کرده
به آخرين شالگردني که مادربزرگ ها مي بافند
و بعد الزايمر به دو زير يک رويِ کاموا هاشون
هم رسوخ مي کنه ..
عارفانه هاي يک دوست
01/6/23
انديشه نگار
به آخرين بازي اي که بچه ها تو کوچه مي کنند به مادري که تاريخ انقضاي خريداشو چک مي کنه و نمي دونه قرار نيست هيچ وقت باهاشون چيزي درست کنه به خودم فکر مي کنم، به آخرين باري که تو رو ديدم و نمي دونستم که آخرين باره ... به آخرين بار ها...به پدرم که رفت ...
*قاصدك*
:'( آخرين منزل ما کوچه ي سرگرداني ست ... در به در ، در پي گم کردن مقصد رفتيم.. فاضل
انديشه نگار
{a h=ghasedak2007}قاصدك{/a} @};-@};-:(