شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

چراغ جادو
+ . نه هميشه گاهي اوقات، همينطوري به سَرَم مي‌زند که پي سايه‌ئي موزون باشم اما آنقدر نمي‌دانستم که راه نجات آفتاب رفتن به سايه نيست. در بعضي از فصول، بايد قيودِ بودن را به دريا داد، از مضامين مظنون گريخت، از ديو گريخت، از بعضي واژگان فخيم، از غيبت آب در ذهن کور کوير، بايد بي‌گمان، ساده و آسان از آسمانِ بعضي آدميان گريخت.
بايد بعضي فصول، حروفِ ربطِ بوسه و اشاره را بر مقنعه‌ي ماه سنجاق کرد و خيره به رويائي از شش سوي خويش خواب کودکي را ديد که از حروفِ الفباء به ترکيبِ واژگان قليل تو مي‌رسد، مثل مجموعه شعر باران و بايزيد مثل عاشق شدن در دي ماه، مردن به وقتِ شهريور چه مي‌دانم، مثل بازي لام در لياليِ من. هي ري‌را، دير آمدي دير آمدي ري‌را باد آمد و همه‌ي روياها را با خود برد. #سيـدعلــي_صــالحي
آزگوره
درود بر شما--ممنون از پيامتان
ساعت دماسنج
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top