اندیشه نگار
خاطرات بی غبار من
در برابر همین چشمها
می آیند و میروند
بی هیچ سکونی
از تو و بودن تو
از چشمهایت
از مکث کوتاه میان کلماتت
از نفس های عمیق میان افکارت
حرف میزنند.
از تو و رفتن تو ..
از خنده های زودگذر آخرین روزت..
از واپسین نگاه غمبارت ...
همه را به یاد دارم ..
حتی آخرین دم و بازدمت ..
واشکهایم بدرقه میکنند همین خاطرات بی غباررا ...
.
اندیشه نگار
نوشته شده در جمعه 97/11/19ساعت
6:0 عصر توسط اندیشه نگار نظرات ( ) |
Design By : Pichak |