اندیشه نگار
اندیشه نگار 9698. .
من هنوز وقت نکرده ام فکر کنم
به آنچه تو گفتی و...
آنچه من شنیده ام....
به دستهای خستهام که روزهاست
به عشق
به زندگی
دست نداده ام
به اشکهای داغ جاری از دو گونه ام
خوب فکر کرده ام..
من هنوز در اندیشه ی نگاه آخرت
در آغوش بهت و حیرتم....
و سردی هوا تمام حس بودن مرا
منجمد نموده است...
و خوابهای بی سر و تهم ..
که دست مرگ در آن...
روبروی صورتم
به رقص آمدست...
من هنوز وقت نکرده ام فکر کنم
که بر سرم چه آمدست...
یا که بر سرم چه رفته است....
من خودم را به باد...
به باران سپرده ام...
و در گریز از این همه ناگزیر...
تو را به یکتا خدا ی خود سپرده ام....
.
.
.
نوشته شده در چهارشنبه 96/9/8ساعت
6:0 عصر توسط اندیشه نگار نظرات ( ) |
Design By : Pichak |